قزاقها، یازده ساعت لاینقطع جنگ کرده بودند. غرش توپها مدتها پیش خاموش شده و اینک جز چکاچک شمشیر و نیزه و فریاد مردان جنگی صدای دیگری بگوش نمیرسید. هرگاه که «تاراس ایوانویچ بولبا؟» بعلت عدم وجود خصم مکث میکرد، چشمان خونگرفته خود را بر افراد میدوخت و نگاهی باطراف خویش میانداخت و سرش را با رضایت خاطر میجنباند. گروه کشتهشدگان بسیار کثیر بود. بولبا هرچند که در جنگهای بسیاری شرکت ادامه ...