پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘ابراهیم صدقیانی (مترجم)’

در واپسین روشنی‌های روز به حاشیهء زمین‌های مرتفع کنار دریا رسید. وقتی بیشه را زیر پای خود دید می‌خواست از سبکباری و تسلی خاطر فریاد بکشد. می‌خواست خود را روی چمن‌های کوتاه و انبوه رها کند و به تماشای این سیاهی غلیظ و تسلی بخش که کمتر امید دیدن آنرا داشت بپردازد. این تنها وسیله‌ای بود که می‌توانست دل‌درد او را که در راه‌پیمائی‌های متزلزلش هنگام فرودآمدن از تپه دردناک‌تر   ادامه ...

ابراهیم صدقیانی (مترجم) انتشارات کتاب‌های جیبی صدف کتاب غیرایرانی گراهام گرین

نفسی بلند کشید. ریه‌هایش را با هوای لطیف نخستین روزهای پاییز انباشت، سپس سیگاری روشن کرد، دود را آهسته و حلقه حلقه بیرون داد. گفتی می‌خواست ته‌مانده بوی اتر را که هنوز در سینه‌اش بود بیرون بدهد. پکی دیگر ولی کوتاهتر زد و آنوقت به سیگارش بی‌علاقه شد. دستی به جیب برد، از روی آستر نازک شلوار تیزی و سردی کلیدها را احساس کرد. بیرونشان آورد و به سوی اتومبیل   ادامه ...

ابراهیم صدقیانی (مترجم) شرکت سهامی کتابهای جیبی کتاب غیرایرانی واهه کاچا