به تو میگویم حیوان نیست! صدای پارس سگ را گوش بده! باید یک آدم باشد.» زن به تیرگی سیرا چشم دوخت. مردی که به رسم سرخپوستان نشسته بود و غذا میخورد، و بشقاب سفالی زمختی در دست راست و سه تکه تورتیلا در دست دیگر داشت، گفت: «اگر سربازها باشند چه؟» زن پاسخی نداد، همه حواسش به بیرون کلبه بود. سمضربهء اسبها در معدن سنگ نزدیکدست طنینانداز میشد. سگ دوباره ادامه ...