خون همه جا را فرا گرفته بود و او داشت بسمت آن دختر میآمد. کیسی، دختر کوچک رئیس جمهور جیغ کشید و ازاتاق خواب بیرون دوید. مردی که ما سک مخصوص اسکی بصورت داشت پرید دنبال او و گفت: «برگرد بیا اینجا!» کیسی در حالی که لباس خوابش به پرواز درآمده بود بطرف انتهای راهرو دوید و همچنان که بواسطه انقباضات ماهیچهای، قفسه سینهاش به بالا و پائین میرفت نفسش ادامه ...