پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘هربر لو پوریه’

اگر همکار محبوب خودم دکتر وایش‌هولتز را که در دانشکده سوربن با هم بودیم به حساب نیاورم، دوتا سرکار استواری که جلو من سینه سپر کرده بودند اولین آلمانی‌هائی بودند که می‌دیدم… دوتائی دوش به دوش تو درگاهی مستراح ایستاده بودند. چنان که انگار آن میان قاب‌شان کرده‌اند. چشم‌های زاغ و صورت گل‌بهی داشتند.هیچ کدام هنوز پشت لب‌شان سبز نشده بود. یکی‌شان چانه فرورفته دشات، یکی‌شان پوزه تیز پیش‌آمده. سن   ادامه ...

احمد شاملو (مترجم) انتشارات نگاه کتاب غیرایرانی هربر لو پوریه