پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘مهدی افشار (مترجم)’

به محض اینکه زنگ انفجارگونه ساعت شماطه‌ای روی گنجه کشودار چون بمب کوچک هولناکی به صدا آمد، دوروتی از اعماق رویایی پیچیده و رنج‌آور بیرون جست، با یک حرکت از شکم به پشت دراز کشید و در تاریکی به خلایی بی‌انتها خیره ماند. ساعت شماطه‌ای به آوای ناهنجار خود همچنان ادامه می‌داد. این آوا که به فریاد زنانه‌ای می‌مانست به مدت پنج دقیقه یا همین حدود ادامه می‌یافت مگر آنکه   ادامه ...

انتشارات سروش اندیشه جورج اورول کتاب غیرایرانی مهدی افشار (مترجم)