پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘محمود سلطانیه (مترجم)’

آقای روستای «لیکووریسی» در ایوان خانه‌ی خود که مشرف بر میدان روستاست نشسته، چپق می‌کشد و باده می‌نوشد. قطره‌های باران آرام، آرام می‌بارند و چندتایی هم روی سبیل‌هایپرپشت و بالازده‌اش که به تازگی مشکی کرده می‌درخشند. آقا زبان گرگرفته از باده‌ی خود را روی سبیل‌هایش می‌کشد تا خنک شوند. میرآخور گردن‌کلفتش با چهره‌یی ژولیده و چشمانی لوچ شیپور بدست سمت راست وی ایستاده و سمت چپ، ترک جوانی خوش‌سیما و   ادامه ...

انتشارات جامی کتاب غیرایرانی محمود سلطانیه (مترجم) نیکوس کازانتزاکیس