برف که باریدن آن از سه روز پیش لحظهای قطع نشده است، جادهها را بسته. از این رو نتوانستم به ر… دهکدهای که در کلیسای آن پانزده سال است که مطابق عادت همهساله، ماهی دوبار بطور مرتب مراسم مذهبی اجرا میکنم، سری بزنم. امروز صبح تعداد مومنانی که در کلیسای «لابروین» گرد آمدند، از سی نفر تجاوز نمیکرد. از این بیکاری و فرصتی که راهبندان و توقف اجباری در کلیسا، ادامه ...
در روزگاران قدیم، در قرنها پیش، در شهری که سه حضار ضخیم بر گرد خود داشت، در شهر نجات که چون هدیه خداوند به زمین بود، پیرمردی تهیدست در غبار سرخ و زردرنگ یک غروب تابستان با زندگی بدرود میگوید. او آنقدر پیر و چهرهاش پرچین و چروک بود که به دیوارهای آجری زردرنگ میمانست که دورتادور شهر را مانند کمربندی سهلا در بر گرفته بودند. احمد زندگی را ترک ادامه ...