پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘جعفر مدرس صادقی’

با پدرم و چند تا مرد جوان که درست یادم نیست چندتا بودند و فقط یکی شان را می شناختم که گلچین- معلم کلاس چهارم دبستانم – بود، توی رودخانه ای که زاینده رود اصفهان بود، آبتنی میکردیم. شب بود و آسمان صاف بود و ماه شب چارده می درخشید. فقط ما چند نفر توی آب بودیم، نه بیرون آب، نه توی آب کس دیگری نبود… ■ گاوخونی • جعفر   ادامه ...

جعفر مدرس صادقی کتاب ایرانی نشر مرکز