لایه، درد زایمان را میشناخت، بار اولش که نبود، دوبار قبلی موقعش که شده بود، تیرهء پشتش آرام آرام گرفته بود، طوری که انگار قرار نیست اتفاقی بیفتد. آرام و طولانی. بعد رفته رفته درد بیشتر شده بود. گرفته بود و رها کرده بود. چند دقیقه درد، چند دقیقه آسایش، تا بچههایش به دنیا آمده بودند. اینها همه درست. این راه هر زنی، حتی اگر نزاییده باشد، میداند. ولی حالا ادامه ...