پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘انتشارات توس’

در یک شب خنک ماه مه، چوربجی مارکو با سر برهنه و با پیراهنی که حاشیهء آن از پوست خز بود، در حالی که افراد خانواده‌اش در دور و برش بودند، در هوای آزاد حیاط به خوردن شام مشغول بود. میز آقا، طبق معمول، در زیر داربست مو، بین حوض فواره‌ای که روز و شب آب سرد و زلالی چهچه کنان همچون نغمهء پرستو از آن می‌ریخت و شمشادهای بلند   ادامه ...

انتشارات توس ایوان وازوف کتاب غیرایرانی محمد قاضی (مترجم)

همین که پودگورسکی متوجه شد که زن به طرف پُل روی رودخانه می‌رود، اتومبیل را به سمت پیاده‌رو هدایت کرد و پا را محکم روی ترمز فشار داد. دو سرباز جوان مسلسل به دست که عقب اتومبیل نشسته بودند، با عجله خود را جمع و جور کردند. «شچوکا»، دبیر کمیته ایالتی که کنار پودگورسکی نشسته بود، سرش را بلند کرد و به آرامی پلک‌های خسته و متورمش را از هم   ادامه ...

انتشارات توس کتاب غیرایرانی هوشنگ طاهری (مترجم) یرژی آندره‌یوسکی

نزدیک شش سال میان نوشهر و محمودآباد، بانویی آسوری مهمانسرایی را اداره می‌کرد. خوراک ماهی لذیذ و مشهوری داشت. با بستنی‌های تمشک وحشی، پسته و بادام و توت فرنگی که در اتاق دربسته ترکیب می‌کرد، از فوت و فن کار کسی با خبر نبود و با خامه‌های مخروطی محصول گاوهای هولشتان که در سراسر باغ آزادانه می‌چرخیدند آنها را زینت می‌داد. بنای مهمانخانه با نمای سفید و شیروانی سفال اخرایی   ادامه ...

انتشارات توس غزاله علیزاده کتاب ایرانی