پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نشر گل‌آذین’

فرزند آسیابان، غرق در فکر، قدم برمی‌داشت. پسر بلندبالای چهارده‌ساله‌ای سوخته از باد و آفتاب بود و اندیشه‌های بسیاری در سر داشت. وقتی بزرگ شود، کبریت‌ساز خواهد شد. این کار به نحو بسیار لذت‌بخشی خطرناک خواهد بود، گوگرد بر انگشتان خواهد داشت و به این ترتیب هیچ کس جرات نخواهد کرد که به سویش دست دراز کند. به سبب کسب و کار پرطرش، رفقایش احترام بسیاری برایش قایل خواهند شد.   ادامه ...

قاسم صنعوی (مترجم) کتاب غیرایرانی کنوت هامسون نشر گل‌آذین

دیروز دریا چون آیینه‌ای می‌درخشید و امروز نیز چون آیینه‌ای می‌درخشد. تابستان سن-مارتن است و هوای جزیره گرم – آه! چه لطافت و گرمایی!- ولی آفتابی نیست. سالیان درازی است که چنین آرامشی نداشته‌ام، بیست سال، شاید هم سی سال، شاید هم از زندگی پیشینم. ولی فکر می‌کنم که پیش از این هم باید یک بار طعم این آرامش را چشیده باشم، زیرا اینک، خرسند، آواز می‌خوانم، هر پاره سنگی،   ادامه ...

قاسم صنعوی (مترجم) کتاب غیرایرانی کنوت هامسون نشر گل‌آذین