پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘ریموند کارور’

آن سال تابستان وس خانهء مبله‌ای را در شمال اروکا از چف، الکلی سابق، اجاره کرد. بعد به من زنگ زد و گفت اگر آب دستم است بگذارم زمین و بروم آنجا با او زندگی کنم. گفت که الان توی واگن زندگی می‌کند. از قضیه واگن خبر داشتم. اما حاضر نبود جواب نه بشنود. دوباره زنگ زد و گفت، ادنا، می‌شود از پنجرهء جلویی اقیانوس را دید. می‌شود بوی نمک   ادامه ...

انتشارات نیلوفر ریموند کارور فرزانه طاهری (مترجم) کتاب غیرایرانی