پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘انتشارات بزرگمهر’

آقای ورلاک بامدادان که بیرون می‌رفت دکان خود را اسما به برادر زنش می‌سپرد. این کار شدنی بود، چرا که در هر موقع روز چندان داد و ستدی نمی‌شد، و در عمل پیش از فرارسیدن شامگاه هیچ داد و ستدی نبود. آقای ورلاک چندان در بند داد و ستد ظاهری خود نبود و از اینها بالاتر زنش به برادر زنش سرپرستی می‌کرد. دکان کوچک بود، و همچنان بود منزل. این   ادامه ...

انتشارات بزرگمهر پرویز داریوش (مترجم) جوزف کنراد کتاب غیرایرانی