پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘فتانه حاج سیدجوادی’

«مگراز روی نعش من رد بشوی» «اینطور حرف نزنید مامان، خیلی سبک است. از شما بعید است. شما که می دانید من تصمیم خودم را گرفته ام و زن او می شودم» «پدرت ناراضی است سودابه. خیلی از دستت ناراحت است» «آخر چرا؟ من که نمی فهمم. خیلی عجیب است ها!یک دختر تحصیلکرده به سن و سال من هنوز نمی تواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی   ادامه ...

فتانه حاج سیدجوادی کتاب ایرانی نشر البرز