در میان دیگر ساختمانهای عمومی شهری که بهتر است از ذکر نام آن خودداری شود، و برای آن به هیچوجه اسم مستعاری هم نسازم عمارتی است که نظیر آن در اکثر شهرها اعم از کوچک یا بزرگ به چشم میخورد و جایگاه نگاهداری مستمندان است، و در این نوانخانه در روز و تاریخ یکه نیازی نیست برای تکرار آن خود را به زحمت افکنم و تازه برای خواننده هم ذکر ادامه ...
برای آقای گادفری نیکلبی لندن شهرِ غریبی بود. اما او با این که سالی شصت تا هشتاد پوند بیشتر درآمد نداشت، بالاخره تصمیم گرفت ازدواج کند، چون نمیخواست بیشتر از این تنها باشد. اما او زیاد جوان و پولدار نبود تا با زن ثروتمندی ازدواج کند، به همین دلیل فقط به خا طر عشق، با کسی که از قدیم دوستش داشت ازدواج کرد! دختر هم به نوبهی خودش به همین ادامه ...
بر من معلوم نیست که در زندگی خویش، نقش قهرمان را خود به عهده خواهم داشت یا دیگری آن را ایفا خواهد کرد. در هر صورت، این صفحات باید این امر را روشن کند. حالا برای اینکه شرح احوال خویش را از آغاز تولد شروع کنم، مینویسم که من (چنانکه به من گفته شده و آن را صحیح میپندارم و باور دارد)، جمعهشب ساعت دوازده به دنیا آمدم. میگفتند که ادامه ...
لندن، دورهء اجلاسیهء عدالتخانهء عظمی، پس از تعطیلات حضرت میکائیل، بتازگی شروع شده و قاضیالقضات در «لینکلنزاین هال» بقضا نشسته است. هوای ماه نوامبر سخت طوفانی است. کوچهها و خیابانها را طوری گل و شل فرا گرفته است که گوئی سیلابهای نخستین اخیرا از روی زمین واپس نشستهاند و عجب نخواهد بود که آدم با «مگالوسوروس»ی، بطول در حدود چهل پا، که همچون مارمولک فیل مانندی بسنگینی از «هوبورن هیل» ادامه ...
سال ۱۷۷۵ میلادی بهترین روزگار و بدترین روزگار بود، دوران دانش، ایمان، روشنایی بود، و درعین حال زمان نادانی، سیاهی و نومیدی. پادشاهی با چانه بزرگ و ملکه زشتی بر تخت سلطنت انگلستان قرار داشتند و پادشاهی با اندامی درشت و ملکه ای زیبا بر فرانسه حکومت می راندند. در هر دو کشور بزرگان قوم بر این عقیده بودند که موقعیتشان تا ابد ثابت و پابرجا خواهد بود. فرانسه بطور ادامه ...