در ۱۸۱۵ «مسیو شارل فرانسوا بینونو میرییل» اسقف دینی بود. این، پیرمردی بود تقریبا هفتاد و پنجساله، از ۱۸۰۶ شاغل مسند روحانیت «دینی» بود. گرچه این تفصیل هیچگونه، با زمینهء آنچه میخواهیم حکایت کنیم نیز، تماس ندارد، شاید اینجا، هیچ نباشد برای آنکه از همه جهت دقیق باشیم، نشان دادن زمزمهها و بیهودهگوییهایی که هنگام ورود اسقف به مقر روحانی بحساب او جریان یافت بیفایده نباشد. راست یا دروغ، آنچه ادامه ...
محکوم به اعدام!… آری، اکنون پنج هفته است که در این اندیشه مرگبار بسر میبرم، انیس و ندیمی جز آن ندارم. سراپایم از احساس آن یخ کرده و تنم در زیر فشار سنگینی توانفرسای آن خمیده است!… روزگاری (در نظر من چنین مینماید که سالهاست محکوم به اعدام شدهام نه هفتهها) آری، روزگاری من نیز مردی همچون دیگر مردم بودم. هر روز و هر ساعت و هر دقیقه برای من ادامه ...
از آن زمان که مردم بخوابرفته پاریس سحرگاه بصدای پرطنین ناقوسهای شهر، دانشگاه و کلیساها بیدار شدند، سیصد و چهل و هشت سال و شش ماه و نوزده روز میگذرد، معهذا تاریخنویسان خاطرهء این روز یعنی شش ژانویه ۱۴۸۲ را گرامی نداشته و در صفحات تاریخ حفظ نکردهاند تا آنجا که تا این زمان هیچ مطلب قابل ذکر و جالبی درباره این حادثهای که بدینسان ناقوسها را به طنین میانداخت ادامه ...
از اوائل ماه دسامبر ۱۶۸۹ تا پایان ژانویه ۱۶۹۰ باد سرد زمستانی بیسابقهای بر سراسر اروپا مخصوصا بر انگلستان وزیدن گرفت. زمستان مصیبتبار آنسال، به عنوان سردترین زمستانها در حاشیه انجیل خانوادههای فقیر انگلستان یادداشت شد. استحکام کاغذهای قدیمی«پادشمن» که بر روی آن آمار ادارات انگلستان ثبت میشد، امکان میدهد که امروز اسامی کسانی را که در آن سال وحشتزا از سوز سرما خشک شدهاند، در ادارات محل بررسی نمائیم. ادامه ...
انقلاب فرانسه بشدت خود رسیده بود و در اواخر سال ۱۷۹۳ با دخالت دول اروپا انقلاب فرانسه رنگ جهانی به خود گرف و در آخرین روزهای ماه مه ۱۷۹۳ یکی از هنگهای پاریس که از راه جنگل سانتراز بروتانی آمده بود و در ناحیه آستیلی در جنگل در هم سودره به جستجو افتاده بود تا ردپای دشمن را پیدا کند، آنها بیش از سیصد نفر نبودند زیرا نفرات هنگ بر ادامه ...