پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘میگل سروانتس’

در دهی از ایالت مانش نجیب‌زاده ای می‌زیست به نام کیژادا. این شخص، در خانهء خود کدبانوئی داشت که سنش از چهل گذشته بود و دختر خواهری داشت که هنوز پا به بیستمین بهار عمر نگذاشته بود. این نجیب زادهء لاغر و بلند بالا، واله و شیدای شکار بود و بیشتر اوقات خود را به خواندن افسانه های پهلوانان می گذراند و این کار را با آنچنان شوق و لذتی   ادامه ...

پ. سیروان (مترجم) سازمان کتابهای طلایی کتاب غیرایرانی میگل سروانتس