پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘یاشار کمال’

رود جیحان از جنوب دشت آناوارزا می‌گذرد، از کوه همیته تا به صخرهلاخهای آناوارزا، در مسیری مستقیم، بی پیچ و خمی چندان، سرازیر می‌شود. در پاره‌ای نقاط آب زمین را عمیقا کنده گهگاه، خاک سست با سر و صدای بسیار بر سطح آب فرو می‌ریزد و بریدگیهای عمودی که گویی با شمشیر بریده‌اند دندانه دندانه شده، در کناره‌های رودخانه، خلیج گونه‌های کوچک شنی پدید می‌آورند. در بعضی نقاط رودخانه شنریزه‌های   ادامه ...

ایرج نوبخت (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر نی یاشار کمال

سلطان فیلها فیلی بود سفیدتر از یک کبوتر سفید، درشت هیکل و باشکوه. بر تخت خود تکیه زده و انتظار قاصدش را میکشید. از حرکاتش معلوم بود که ناآرام است. در این موقع شانه بلند قاصدی که منتظرش بود از راه رسید. این پرنده رئیس هدهدها بود. بالهای سیاه و سفید عریضش خسته شده بود. شانهء بلندش مثل فنر روی سر و گردنش برنگ نارنجی باز شده بود. پرهایش در   ادامه ...

انتشارات راد جلال خسروشاهی (مترجم) کتاب غیرایرانی یاشار کمال

دامنهء کوه‌های توروس، از کناره های دریای سفید آغاز می‌گیرد. این کناره ها، که مدام با لبپرهای سفید و کف‌آلود کوفته می‌شوند، نرم نرمک تا تیغه ها و قله ها پیش می رانند. در آسمان دریای سفید، همیشه کپه های سفید ابر سرگردان است. کناره‌های دریای سفید هموار و گسترده، و خاکش رس‌دار است. این خاکها چنان براق و هموارند که انگار صیقل خورده‌اند. خاک رس‌دار و نرم است، مثل   ادامه ...

ثمین باغچه‌بان (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر ابتکار یاشار کمال