پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘عبدالحسین شریفیان (مترجم)’

دگرگونی‌ها هرچند زیاد باشند، ماهیت چیزی را عوض نمی‌کنند. بیاجو بواوناکورسی روز پرمشلغه‌ای را پشت سر گذاشته بود. خسته شده بود، اما چون به نظم و ترتیب پایبند بود، پیش از آن که به بستر برود، یادداشت‌علی روزانه‌اش را نوشت. یادداشتی کوتاه بود: «شهر (فلورانس) مردی را به ایمولا به سوی دوک گسیل داشت.» از آوردن نام آن مرد خودداری کرد، شاید چون آن را بی‌اهمیت یافته بود: آن مرد   ادامه ...

سامرست موام عبدالحسین شریفیان (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر چشمه

محیط آنجا خفه‌کننده بود. هوا گرم و دودآلود بود و چراغها که به تازگی روشن شده بودند با نور ضعیف می‌سوختند. از آنجایی که ما در کنار در ورودیش نشسته بودیم به سختی می‌توانستیم پیشخوان بار را که در انتهای محل بود ببینیم. بین ما و بار دریایی از صورت انسانی که در زیر قطرات عرق می‌درخشید و تکان می‌خورد قرار داشت و در میان دود پیچان سیگار چون ماسکهای   ادامه ...

شرکت سهامی کتابهای جیبی عبدالحسین شریفیان (مترجم) کتاب غیرایرانی هموند اینس

از اصل و تبار یوزف کِنِشت هیچ آگاهی خاصی نداریم. او نیز مثل بسیاری از دانش آموزان مدارس برگزیده یا در دوران کودکی پدر و مادر را از دست داد، یا هیات مربیان وی را از شرایط و اوضاع نابسامان و ناخوشایند خانوادگی رهانیدند و سرپرستی‌اش را برعهده گرفتند. در هر صورت، وی از ستیز و تعارض شرایط بین مدرسهء برگزیدگان و خانه که جوانیِ بسیاری از پسرهای دیگر هم   ادامه ...

انتشارات اساطیر عبدالحسین شریفیان (مترجم) کتاب غیرایرانی هرمان هسه

در نیرویشان هیچ شادی سهمگینی وجود نداشت. آن جسمهای بیخوابی کشیده، پس از روزها و شبها کار، نیرو از دست داده بودند، می‌لنگیدند و از رمق افتاده بودند. زمینی که بعضی برآن نشسته بودند و بعضی برآن خوابیده بودند را تحت سیطره داشتند. بر همه‌جا چیره بودند جز بر داغی دریایی رطوبت آلوده، ایستا و کورکننده. انسان اراده‌اش را تحمیل کرده بود. دستان و ماشین‌آلات زمین را دگرگون نموده بودند،   ادامه ...

انتشارات به‌نگار عبدالحسین شریفیان (مترجم) کتاب غیرایرانی میگل آنخل آستوریاس