پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نشر تندر’

آگهی را در روزنامه می‌خوانی. چنین فرصتی هر روز پیش نمی‌آید. می‌خوانی و باز می‌خوانی. گویی خطاب به هیچ‌کس نیست مگر تو. حتی متوجه نیستی که خاکستر سیگارت در فنجان چایی که در این کافهء ارزان کثیف سفارش داده‌ای می‌ریزد. بار دیگر می‌خوانیش، «آگهی استخدام: تاریخدان جوان، جدی، باانظباط. تسلط کامل بر زبان فرانسهء محاوره‌ای.» جوان، تسلط بر زبان فرانسه، کسی که مدتی در فرانسه زندگی کرده باشد مقدم است…   ادامه ...

عبدالله کوثری (مترجم) کارلوس فوئنتس کتاب غیرایرانی نشر تندر

     فکر کنم که از دکتر فیشر بیشتر از هر مرد دیگری که می‌شناختم بدم می آمد، درست هم آنگونه که دخترش را بیشتر از هر زن دیگری دوست داشتم. اصلا آشنایی من و این دختر چیز غریبی بود، چه رسد به ازدواج کردن. آنالوئیز و پدر میلیونرش در عمارت سفید بزرگی به سبک کلاسیک زندگی میکردند که در کنار دریاچه ورسوای ژنو قرار داشت… ■ ضیافت (دکتر فیشر ژنوی)   ادامه ...

حسن صالحی (مترجم) کتاب غیرایرانی گراهام گرین نشر تندر