پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نشر نوقلم’

اذعان می‌کنم: من در یک آسایشگاه بازتوانی و شفابخشی نگاهداری می‌شوم، پرستارم مراقب من است، به ندرت مرا از نظر دور می‌دارد، روی در اتاقم سوراخی برای نگریستن تعبیه شده است، چشمان پرستارم از آن چشمهای قهوه‌ایست که نمی‌تواند درون من چشم‌آبی را بنگرد. بنابراین پرستارم نمی‌تواند دشمن من باشد. به او علاقمند شده‌ام، به محضی که آن تماشاگر پشت در، وارداتاقم شود، برایش سرگذشتم را تعریف می‌کنم تا با   ادامه ...

عبدالرحمن صدریه (مترجم) کتاب غیرایرانی گونتر گراس نشر نوقلم