من این چیزها را، خواهر، فقط برای شما میتوانم بازگو کنم. نمیدانم در این باره با خویشانم چگونه سخن بگویم، زیرا هیچ کدامشان دربارهء مناطق دوردستی که شوهرم دوازده سال از عمرش را در آنجاها گذرانده است، کوچکترین تصوری ندارند. در کنار خارجیهایی هم که نه مردم من را میشناسند و نه به شیوهء زندگانی ما از زمان «امپراطوری باستان» تا حال آشنا هستند، احساس راحتی نمیکنم. اما شما؟ سراسر ادامه ...