پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘انتشارات مهتاب و عرفان’

گذشته‌شب در رویا میدیدم که به «ماندرلی» برمیگردم و مقابل نرده مشرف به خیابان بزرگ سراپا ایستاده‌ام، ولی مثل این بود که ورود برای من ممنوع بود، زیرا نرده با قفل بسته شده بود، دربارن را صدا کردم، کسی بمن جواب نداد، وقتی از فاصله میله‌های زنگ‌زده نگاه میکردم اطاق دربان هم خالی و ساکت بود. هیچ دودی از لوله بخاری برنمیخاست و پنجره‌های کوچک هم نشان میداد که خانه   ادامه ...

انتشارات مهتاب و عرفان دافنه دوموریه عنایت شکیباپور (مترجم) کتاب غیرایرانی