در کنار یک شهر بزرگ، یک حوزه!ی بزرگ نفتی. چاهها، مخازن، دکلهای استخراج، انبارها. هیچ اثری از فعالیت نیست. خیابانهای کارخانه متروک است و ماشینها ایستاده کسی سرکار نیست. بین شهر و کارخانه شهرک کارگری ساخته شده است. مغازهها بستهاند. به تیر چراغ گاز عروسکی آویزان است که مقوایی بر سینه دارد. روی آن با حروف درشت نوشته: ژان آگرای جبار. آشپزخانهای در خانهء کارگری زن پیری روی صندلی کنار ادامه ...