پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘فردریک بکمن’

اُوه پنجاه و نه سال دارد. اتومبیلش ساب است. با انگشت اشاره طوری به کسانی اشاره می‌کند که ازشان خوشش نمی‌آید که انگار آن‌ها دزد هستند و انگشت اشاره اُوه چراغ‌قوه پلیس! جلوی پیشخان مغازه‌ای ایستاده که صاحبان اتومبیل‌های ژاپنی می‌آیند تا کابل‌های سفیدرنگ بخرند. اُوه مدتی کمک‌فروشنده را نگاه می‌کند. سپس جعبه نه‌چندان بزرگ و سفید را جلوی صورتش تکان می‌دهد. می‌پرسد: «خوب! ببینم، این یکی از همون اوپَد   ادامه ...

فردریک بکمن فرناز تیمورازف (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر نون