زمستان سال ۱۵۹۰ بود. اطریش فرسنگها دور از جهان و جهانیان در خواب غفت فرو رفته بود، قرون وسطی هنوز در آن سرزمین ادامه داشت و آنطور که معلوم میشد خیال داشت تا ابدالدهر نیز ادامه یابد. بعضی حتی عقربه زمان را قرنها به عقب برمیگردانند، میگفتند اگر وضع فکری و روحی مردم را ملاک قضاوت قرار دهیم اطریش هنوز در عصر اعتقاد زیست میکند. البته غرض از این سخن ادامه ...
در شهر قدیمی “لندن”، در یکروز پائیز واقعی وو در ربع دوم قرن شانزدهم، در خانوادهء بینوائی بنام “کانتی” پسری به دنیا آمد که پد و مادرش این فرزند را نمیخواستند. درست در همانروز، در خانواده یک ثروتمند انگلیسی بنام “تودور” نوزادی متولد شد که پدر و مادرش با تمام وجود خواهان فرزندی بودند. تمام مردم انگلستان هم خواهان آن نوزاد بودند. مدتها بود که مردم در انتظار تولدش بودند ادامه ...