شیوا! بلند شو که گند زدی. همیشه من گند میزنم، ایندفعه نوبت توست. کی باور میکرد شیوای متین و معقول این کار را بکند. یک لحظه انگار همه زیر فلان دوربین خشکمان زد. حالا میفهمم که همه یکجور تعجب نمیکنند. جاوید صورتش جمع شد انگار تنگش گرفت و چیزی نمانده بود اختیارش را از دست بدهد. مامان چشمهایش دودو میزد و به نوبت به من و تو نگاه میکرد که ادامه ...
اینجاچین کمونیست است. من کشور چین را ندیدهام ولی فکر میکنم باید جایی مثل محلهء ما باشد. نه، در واقع محلهء ما مثل چین است، پر از آدم. میگویند در خیابانهای چین هیچ حیوانی دیده نمیشود. هرجا نگاه کنی فقط آدم میبینی. با این حساب محلهء ما کمی بهتر از چین است چون یک گربهء هرزه داریم که روی هرّهء ایوان مینشیند و همسایه طبقهء سوم هم از قرار، طوطی ادامه ...