لاو بنسی در حالیکه گونی محتوی شلغم خود را برروی شانه میانداخت، نگاهی به اطراف کرد، برگشت و از مسیر ریگزار بستر رودخانه بسوی خانه روان گردید. او کاملا خسته بنظر میرسید زیرا با تلاش زیادی توانسته بود این مقدار نصف گونی شلغم گلآلوده را از میان دل زمین مزرعه قبلا حاصلبرداری شده تکچین کند و قوتی برای خود و خانوادهاش فراهم آورد. گرچه از اینجا تا ناحیه فولر و ادامه ...
کلانتر جف مککرتین در کنار همسرش و در بستر خویش در طبقه بالای ساختمان زندان در آندروجونز، مرکز اداری شهرستان جولی، در خواب عمیقی بود که با صدای کوبیدن در اتاق بیدار شد. او خواب سنگینی داشت، و فقط با ی صدای بلند و غیرعادی یا وقتی همسرش او را بشدت تکان میداد، میتوانست پیش از دمیدن آفتاب و رسیدن بامداد از خواب بیدار شود. کلانتر و همسرش در یک ادامه ...
چندین یارد از زمین شنی و خاکی که در زیر آن نقب میزدند یکدفعه شکاف برداشت و خاکها در دهنه نقب فرو ریخت. تایتای والدن از فروریختن قسمتی از نقب چنان عصبانی شد که در همانجا در حالیکه تا زانو در خاک قرمزرنگ فرورفته بود و کلنگ بدست داشت ایستاد و بزمین و زمان لعن و نفرین فرستاد. پسرها میخواستند دست از کار بکشند، زیرا پاسی از ظهر گذشته بود ادامه ...