عطر گیرای گل سرخ در اتاق کار پیچیده بود. نسیم ملایم تابستان سر و شاخ درختان باغ را تکان میداد و از پنجرههای باز رایحهء فرحبخش یاس بنفش و سایر گلهای زیبا به درون اتاق میرسید. لرد هانری وتون در گوشه اتاق در روی نیمکت راحت روی نازبالشهائی که از چرم ایرانی پوشیده شده بود، دراز کشیده و برحسب عادت پشت سر هم سیگار میکشید و از خلال پنجره چشمش ادامه ...