پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘انتشارات نیکونشر’

آسانسور به کندی محالی هی می‌رفت بالا. یا دست کم خیال می‌کردم می‌رود. نمی‌شد یقین کرد: چنان کُند بود که هرجور حس جهت‌یابی گم می‌شد. تا جایی که می‌دانم باید می‌رفت پایین، یا شاید هیچ حرکت نمی‌کرد. اما فرض کنیم می‌رفت بالا. فرض خالی. شاید دوازده طبقه رفته باشم بالا، بعد به طبقه پایین. شاید کره‌ی زمین را دور زده باشم. از کجا بدانم؟ تمام هیکل این آسانسور با آسانسور   ادامه ...

انتشارات نیکونشر کتاب غیرایرانی مهدی غبرایی (مترجم) هاروکی موراکامی