پدرم ذات تلخی داشت و کم حرف بود. سه سال پیش بازنشسته شده بود. اگر کاری به کارش نداشتیم، روزها ساکت میماند، توی خودش میرفت و افکار عجیب و غریب به ذهنش میرسید. این اواخر یکبار به من گفت آدم خودخواهی هستم و همیشه از بچگی به فکر خودم بودهام. از آن بچههایی بودم که تا تلویزیون را روشن میکرده میزدم زیر گریه. من چهل سالم است و پدرم هفتاد ادامه ...