پنج سطر

از هر کتاب

شایعه

مدرسه شبانه‌روزی دخترانه (رایت دربی)، هیجده میل از شهر (لان‌ست) فاصله داشت. این مدرسه دارای چند اطاق بود که یکی از اطاقهای بزرگ آن، مختص تدریس بود. از این اطاق، علاوه بر تدریس، بعنوان اطاق نشیمن نیز استفاده میشد. اطاق مزبور دو در بزرگ داشت و بسیار تمیز و مرتب بود. علاوه بر یک میز تحریر، دو نیمکت بزرگ و چند صندلی نز آنجا قرار داشتند.
مدرسه شبانه‌روزی مزبور، توسط دو دختر بیست و هشت و سی ساله اداره میشد. این دو زن که یکی کارن رایت و دیگری مارتا دوبی نام داشت، تمام سرمایه و اندوخته چندساله خود را رویهم گذاشته و ساختمان مدرسه را خریداری کرده و بالاتفاق آنرا اداره مینمودند و خودشان بشخصه به کارهای تدریس و همچنین پخت و پز رسیدگی میکردند. عمه مارتا هم که مورتار نامیده میشد، نزد آنا بسر می‌برد و او نیز گاهی اوقات در امر تدریس ایشان را کمک میکرد. بدین ترتیب کارن دوست صمیمی‌اش مارتا و عمه او مورتار توانسته بودند آموزشگاه شبانه‌روزی معتبری تاسیس نمایند. در حدود چهارده شاگرد، در آنجا بطور خصوصی تحصیل میکردند و تابستانها به منازل خود باز می‌گشتند. داستان ما در یک روز فرح‌بخش بهاری شروع میشود…

شایعه (فرزندان زمان)

• لیلیان هلمن
• ترجمه گیورگیس آقاسی
•  انتشارات مطبوعاتی بامداد

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

◄ اقتباس سینمایی از کتاب شایعه (ساعت بچه‌ها) به کارگردانی ویلیام وایلر و بازی آدری هپبورن و شرلی مک‌لین، محصول ۱۹۶۱:

 

طراحی گرافیک مهدی محجوب
انتشارات مطبوعاتی بامداد, کتاب غیرایرانی, گیورگیس آقاسی (مترجم), لیلیان هلمن