حوادث عجیبی که موضوع این وقایعنگاری است، در سال هزار و نهصد و چهل و… در اران روی داد. به عقیدهء عموم، این حوادث که تا ح دی از جریان عادی به دور بود در آن شهر نابجا اتفاق افتاده بود. زیرا، در نظر اول، اران شهری عادی است و فقط یک حاکمنشین فرانسوی است در ساحل الجزایر.
باید اعتراف کرد که خود شهر زشت است. منظرهء آرامی دارد و برای تشخیص آنچه این شهر را از آن همه شهرهای تجارتی دیگر، در نقاط مختلف جهان، متمایز میسازد مدتی وقت لازم است.
مثلا چگونه میتوان شهری بیکبوتر و بیدرخت و بیباغ را تصور کرد که در آن نه صدای بالی هست، نه خش خش برگی، و خلاصه ن قطهای است بیخاصیت. تغییر فصلها را تنها در آسمان آن میتواند دید، آمدن بهار را تنها از تاثیر هوا و از سبدهای گل که بچههای گلفروش از اطراف به شهر میآورند میتوان دریافت. این بهاری است که در بازارها میفروشند. در تابستان، خورشید خانههای بسیار خشک را آتش میزند و دیوارها را از خاکستر تیرهای میپوشاند. آنگاه بجز در پناه پنجرههای بسته نمیتوان زیست…
■ طاعون
• آلبر کامو
• ترجمه: رضا سیدحسینی
• انتشارات نیلوفر
◄ بر اساس این رمان، در سال ۱۹۹۲ فیلمی آرژانتینی به همین نام به کارگردانی لوئیس پوئنسو ساخته شد: