به گمانم زمان آن فرا رسیده باشد که خا طرات پاسکوآل دوآرته را برای چاپ تحویل دهم. اگر پیشتر چنین میکردم شاید اقدام زیاده از حد شتابزدهای میبود. نمیخواستم در انتشارش شتاب به خرج دهم، چون هرچیز به زمان خاص خود نیاز دارد، حتی تصحیح اغلاط املایی در دستنوشته. پذیرش و اجرای عجولانهی یک اقدام هیچ حاصلی در بر ندارد. اما از سویی تا آنجا که به من مربوط میشود ممکن بود انتظار بیشتر بیدلیل باشد، زیرا هرکاری، وقتی آغاز شد، باید به فرجامی برسد و نتایج مشخص شوند.
اوراقی را که من بدینجا انتقال دادهام، در اواسط سال ۱۹۳۹ در داروخانهای در آلمندرالخو یافتم (همینجا بگویم که خدا میداند چه کسی آنها را آنجا گذاشته بود!) و از همان روز تا کنون دربارهی آنها اندیشیدهام، به آنها سامان دادهام، نوشتهام، و به آنها معنا و مفهوم بخشیدهام…
■ خانوادهی پاسکوآل دوآرته
• کامیلو خوسه سلا
• ترجمه فرهاد غبرایی
• نشر ماهی