پنج سطر

از هر کتاب

گهواره گربه

به من بگویید جونا. پدر و مادرم که جونا می‌گفتند، یا تقریبا جونا می‌گفتند. می‌گفتند جان.
جونا -جان- اگر سام هم بودم، باز هم همان جونا بودم، نه آن که برای دیگران بدقدم بوده باشم، نه، دلیل آن این است که کسی یا چیزی مرا مجبور کرده است در زمان‌های معین در مکان‌های معین باشم، حتما و بی برو برگرد. البته این کار من همیشه با انگیزه بوده است، چه انگیزه‌‌ی متعارف و چه غریب و نامتعارف، و همیشه وسیله‌ی نقلیه‌ای در کار بوده است، چه متعارف وچه غریب و نامتعارف. در ثانیه‌ای معین این جونائی که من باشم طبق قرار معین در مکان معین بوده است.
بشنوید:
روزگاری که از امروز خیلی جوان‌تر بودم، یعنی دو زن پیش، ۲۵۰۰۰۰ سیگار پیش، ۴۰۰۰ لیتر نجسی پیش..
روزگاری که خیلی جوان‌تر از امروز بودم، شروع کردم به گردآوریمطلب برای کتابی به اسم روزی که دنیا به آخر رسید…

گهواره گربه

• کرت وانه‌گت
• ترجمه علی‌اصغر بهرامی
• نشر افق

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

طراحی گرافیک مهدی محجوب
علی‌اصغر بهرامی (مترجم), کتاب غیرایرانی, کرت وانه‌گت, نشر افق