پنج سطر

از هر کتاب

گدا

ابرهای سپید در آسمان آبی شناورند، بر سبزه‌زاری سایه افکنده‌اند که زمین را سراسر پوشانده است، و گاوهایی که می‌چرند و از چشمانشان آرامشی ژرف می‌تراود، هیچ معلوم نیست کدام گوشهء دنیاست، و در پایین کودکی که سوار بر اسبی چوبی به افق می‌نگرد و گونه چپش نمایان است و در چشمانش شبه لبخندی مبهم دیده می‌شود. این تابلوی عظیم را کدام نقاش کشیده است؟ هیچ کس جز او در اتاق انتظار نیست. ده روز پیش از پزشک وقت گرفته و اکنون زمان دیدار نزدیک است. روزنامه‌ها و مجله‌ها روی میز، در میان اتاق پراکنده‌اند، تصویر زنی متهم به ربودنِ کودکان از لبهء میز آویزان است. روی گردان و باز به تصویر سبزه‌زار، به کودک و گاوها و افق، خیره شد، هرچند نقاشی کم بهایی بود و جز قاب طلایی آن که اراسته به نقش‌های برجسته بود هیچ ارزشی نداشت. از کودکِ بازیگوش و کنجکاو و گاوهای آرام خوشش آمد، اما از سنگینی پلکها و کُندیِ ضربان قلبش در رنج بود…

گدا

• نجیب محفوظ
• ترجمه محمد دهقانی
• انتشارات نیلوفر

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

طراحی گرافیک مهدی محجوب
انتشارات نیلوفر, کتاب غیرایرانی, محمد دهقانی (مترجم), نجیب محفوظ