پنج سطر

از هر کتاب

تصادف شبانه
سال ها پیش، موقعی که دیگر داشتم پا به سن بلوغ می گذاشتم، دیروقت از میدان پیرامید می گذشتم تا به کنکورد بروم که یک هو اتومبیلی از تاریکی بیرون آمد. اول خیال کردم از بغلم رد می شود. ولی بعد، درد شدیدی از قوزک پا تا زانویم احساس کردم. افتادم روی پیاده رو. ولی توانستم بلند شوم. اتومبیل از مسیرش خارج شده و با سر و صدای خردشدن شیشه ها، به یکی از تاق های هلالی میدان خورده بود. در ماشین باز شد و زنی تلوتلو خوران بیرون آمد. مردی که جلو ورودی هتل، زیر تاق ها ایستاده بود، راهنمایی مان کرد توی سالن. من و زن روی کاناپه چرمی قرمزی نشستیم و او جلو پیشخان پذیرش تلفن می زد. فک، گونه و پیشانی زن زخمی شده بود و خون ریزی داشت. مرد سبزه ی چهار شانه ای با موهای بسیار کوتاه وارد سالن شد و آمد سمت ما…

 

تصادف شبانه

• پاتریک مودیانو
• ترجمه حسین سلیمانی نژاد
• نشر چشمه

طراحی گرافیک مهدی محجوب
پاتریک مودیانو, حسین سلیمانی نژاد (مترجم), کتاب غیرایرانی, نشر چشمه