پنج سطر

از هر کتاب

براه خرابات در چوب تاک

دوساعت پیش از بالاآمدن آفتاب حرکت کردند، و در اول کار احتیاج نداشتند یخ را در ترعه بشکنند زیرا که پیشتر از آنها قایق رفته بود. در هر قایق، در تاریکی، به طوریکه او را نمی‌شد دید، اما صدایش شنیده می‌شد تیربان در عقب ایستاده بود و پاروی بلندش را در دست داشت. تیرانداز روی چهارپایه تیراندازی که بر سر یک جعبه، که محتوی ناهار او و فشنگ بود نشسته بود و دو تفنگ تیرانداز، یا بیشتر، به بار مرغابیهای چوبی تکیه کرده بود. در جائی از قایقها، همه قایقها، یک گونی مرغابی وحشی مادهء زنده، یا یک نر و یک ماده بود، و در هریک سگی بود که به صدای بال اردکها که در تاریکی از بالا می‌گذشتند جابجا می‌شد و می‌لرزید.
چهارتا از قایقها از ترعهء اصلی به طرف مرداب بزرگ در شمال رفتند. یک قایق پنجمی به یک ترعهء فرعی پیچیده بود. در این هنگام قایق ششمی به طرف مرداب کم عمقی پیچید، و در آن آب شکاف نخورده بود.
این ترعه همه یخ زده بود: در اثنای سرمای ناگهانی و بی باد شب یخ زده بود. مقابل پاروی قایقبان خم می‌شد و واپس می‌زد. بعد همچونجام شیشه می‌شکست، و اما قایق اندک اندک پیش می‌رفت. تیرانداز قایق ششم گفت: «یک پارو بده به من.» راست ایستاد و خود را محکم گرفت. صدای اردکها را که از بالا می‌پریدند می‌شنید، و ناراحتی سگ را در می‌یافت. از سمت شمال صدای شکستن یخ از قایقهای دیگر می‌آمد.

 

براه خرابات در چوب تاک

• ارنست همینگوی
• ترجمه پرویز داریوش
• سازمان کتاب‌های جیبی

طراحی گرافیک و تبلیغات، طراحی لوگو، طراحی بروشور، طراحی کاتالوگ، طراحی سایت

طراحی گرافیک مهدی محجوب
ارنست همینگوی, پرویز داریوش (مترجم), سازمان کتابهای جیبی, کتاب غیرایرانی