پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘ژاله مساعد (مترجم)’

گردن برافراشته می‌خندید و سر تکان می‌داد. نورخورشید پس از عبور از نقش خدای پدر بر شیشه‌های رنگین پنجره‌ها، با پرتو باشکوهی بر چهره‌اش می‌تابید. شکوهی که همراه با هر تکن سر، بر چهره‌اش جابه‌جا می‌شد تا عظمت ابراهیم، اسحاق و سپس خدا را جلوه‌گر سازد. دو قطره اشک، بر چرخش برق اشتیاق و بر درخشش رنگین‌کمان مواج درون دیدگانش می‌افزود. با گردن کشیده و با هر دو دست برج   ادامه ...

انتشارات دنیای مادر ژاله مساعد (مترجم) کتاب غیرایرانی ویلیام گلدینگ