پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘ایرج حیدری (مترجم)’

در قصر تازه‌ی امپراطور روس، شب‌نشینی مجللی برپا شده بود، که درآن رجال دولتی و افسران ارشد نظامی همراه با زنان و دختران خود شرکت نموده بودند. ژنرال کیسوف، به مرد نظامی قدبلندی نزدیک شد، و آهسته گفت: – یک تلگرام تازه‌ای از شهر “تومسک” رسیده است. – آیا، این خبر درست است که از “تومسک” بطرف حاوز خط تلگراف قطع گردیده است؟ – دیروز چنین خبری بدست ما رسیده   ادامه ...

انتشارات ارغوان ایرج حیدری (مترجم) ژول ورن کتاب غیرایرانی