پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نادر ابراهیمی’

… بخواب هلیا، دیر است. دود دیدگانت را آزار میدهد. دیگر نگاه هیچکس بخار پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد. دیگر هیچکس از خیابان خالی کنار خانه‌ی تو نخواهد گذشت. چشمان تو چه دارد که بشب بگوید؟ سگها رویای عابری را که از آنسوی باغ‌های نارنج میگذرد پاره میکنند. شب از من خالیست هلیا. گلهای سرخ میخک، مهمان رومیزی طلائی رنگ اطاق تو هستند اما گلهای اطلسی شیپورهای کوچک کودکان. عابر   ادامه ...

انتشارات روزبهان کتاب ایرانی نادر ابراهیمی