پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘میگل آنخل آستوریاس’

مردی که همه‌چیز همه‌چیز همه‌چیز داشت با وحشت چشمهایش را باز کرد. وقتی خواب بود هیچ چیزش نبود. زیر بارانی از زنگ خوش‌آهنگ ساعت‌ها از خواب بیدار شد. وقتی خواب بود هیچ چیزش نبود. صد ساعت شماطه‌دار، بیش از صد آونگ کوچک، هزار ساعت شماطه‌دار، بیش از هزار ساعت شماطه‌دار، همه‌شان در یک زمان آغاز به زنگ زدن کرده بودند. یک آونگ گلوله‌ای شکل با صفحه‌ای از اعداد لاتین پشت   ادامه ...

انتشارات کتاب مهناز کتاب غیرایرانی لیلی گلستان (مترجم) میگل آنخل آستوریاس

در نیرویشان هیچ شادی سهمگینی وجود نداشت. آن جسمهای بیخوابی کشیده، پس از روزها و شبها کار، نیرو از دست داده بودند، می‌لنگیدند و از رمق افتاده بودند. زمینی که بعضی برآن نشسته بودند و بعضی برآن خوابیده بودند را تحت سیطره داشتند. بر همه‌جا چیره بودند جز بر داغی دریایی رطوبت آلوده، ایستا و کورکننده. انسان اراده‌اش را تحمیل کرده بود. دستان و ماشین‌آلات زمین را دگرگون نموده بودند،   ادامه ...

انتشارات به‌نگار عبدالحسین شریفیان (مترجم) کتاب غیرایرانی میگل آنخل آستوریاس