پیرمرد روی لبهی تخت کمعرضی نشسته، کف دستش را روی زانوهایش گذاشته، سرش پایین و به زمین خیره شده است. اصلا خبر ندارد که دوربینی روی سقف درست بالای سرش کار گذاشته شده است. هریک ثانیه شاتر بیصدا کلیک میکند و با هر گردش زمین هشتاد و شش هزار و چهارصد عکس تولید میکند. حتی اگر هم خبر داشت که دارد دیده میشود باز هم فرقی نمیکرد. فکرش جای دیگری است، توی خیالاتش گم است، انگار دنبال جوابی برای سوالی است که ذهنش را اشغال کرده است.
او کیست؟ اینجا چهکار میکند؟ کی آمده و تا کی میماند؟ اگر کمی بخت یارمان باشد زمان همه چیز را معلوم خواهد کرد. الان تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که با دقت هرچه تمامتر به بررسی تصاویر بپردازیم و از هر نتیجهگیری شتابزدهای خودداری کنیم…
■ سفر در اتاق تحریر
• پل استر
• ترجمه مهسا ملکمرزبان
• نشر افق