اتاق خواب غیرعادی است و ناآشنا. نمیدانم کجا هستم، و چه طور شد که از این جا سر در آوردم. ماندم چه طور باید خودم را به خانه برسانم. من شب را همینجا گذراندهام. با صدای زنی از خواب بیدار شدم و اولش خیال کرم او کنارم روی تخت خوابیده است، ولی بعد متوجه شدم دارداخبار میگوید و من صدای ساعت رادیویی را میشنوم، و وقتی چشمهایم را باز کردم، ادامه ...