آفتاب میچسبید. بهار آمده بود و رفته بود ولی رنگ سفید زمستان هنوز روی قلهء کوهها باقی بود. قلهها را از اینجا نمیشد دید. اگر میخواستی ببینیشان بایدتا پیچ جاده جلو میرفتی. آن وقت سه تا قله را، یکی جلوتر و دوتا دورتر، میدیدی و میتوانستی تا آن طرف دره بدوی و چهارمیشان را هم ببینی. کوهها کبود بودند و سفید. دره مسی بود، خاکی بود، سبز بود، زرد بود، ادامه ...