پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘فریدون زاهدی (مترجم)’

معلم مدرسه دهکده را ترک می‌کرد و اهل ده همگی از رفتن او غمگین بودند. آسیاب «کرس کامب»، اسب و گاری کوچک خود را که سایبانی از کرباس سپیدرنگ داشت به او قرض داده بود تا اسباب و اثاثیه خود را به مقصدی که شهری در فاصلهء بیست مایلی بود، ببرد. این ارابهء کوچک برای وسایل معملم مناسب بود. در گذشته اولیای مدرسه تا حدودی خانه معلمها را مجهز می‌کردند   ادامه ...

انتشارات شقایق تامس هاردی فریدون زاهدی (مترجم) کتاب غیرایرانی