پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘نشر نون’

نور آتش شمال شهر آن‌قدر بود که او بتواند حروف سردر بنایی را که در اثر بمباران ویران شده بود، بخواند. پس از خواندن نام «سنت هاوس» با احتیاط از پله‌ها بالا رفت. از یکی از پنجره‌های سمت راستِ زیرزمین نوری می‌تابید. لحظه‌ای ایستاد و کوشید تا پشت شیشه‌های آلوده به خاک و دود چیزی ببیند، سپس سلانه‌سلانه در جهت خلاف سایه‌اش که بالاتر بر دیوار سالمی مدام بزرگ و   ادامه ...

سعید فرهودی (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر نون هاینریش بل

اُوه پنجاه و نه سال دارد. اتومبیلش ساب است. با انگشت اشاره طوری به کسانی اشاره می‌کند که ازشان خوشش نمی‌آید که انگار آن‌ها دزد هستند و انگشت اشاره اُوه چراغ‌قوه پلیس! جلوی پیشخان مغازه‌ای ایستاده که صاحبان اتومبیل‌های ژاپنی می‌آیند تا کابل‌های سفیدرنگ بخرند. اُوه مدتی کمک‌فروشنده را نگاه می‌کند. سپس جعبه نه‌چندان بزرگ و سفید را جلوی صورتش تکان می‌دهد. می‌پرسد: «خوب! ببینم، این یکی از همون اوپَد   ادامه ...

فردریک بکمن فرناز تیمورازف (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر نون