پنج سطر

از هر کتاب

بایگانی برای ‘هاینریش بل’

قهرمان اصلی، در این قسمت اول، یک زن آلمانی ۴۸ ساله است. قد او یک متر و هفتاد و یک سانتیمتر و وزن او در حدود شصت و هشت کیلو و هشتصد گرم است، یعنی، با اختلاف سیصد یا چهارصد گرم، وزن ایده‌آل برای چنین قدی. رنگ چشمانش چیزی است بین آبی تند و سیاه، انبوه موهای براق و بلوندش، که کمی به خاکستری می‌زند و او آنها را به   ادامه ...

انتشارات آگاه کتاب غیرایرانی مرتضی کلانتریان (مترجم) هاینریش بل

امروز اولین بار بود که فِهمِل با او تندی کرد، دقیق‌تر بگوییم: کار تقریبا به خشونت کشید. حدود ساعت یازده و نیم بود که تلفن کرد و همان لحن صدایش برای حکایت از چیزی ناخوشایند کافی بود. این ارتعاشات برای او نامانوس بود، و درست به این دلیل که کلمات درست ادا می‌شد، لحظن صدا او را به وحشت انداخت: تمام آن نزادکت و آدابدانی در این صدا تا حد   ادامه ...

کتاب غیرایرانی کیکاووس جهانداری (مترجم) نشر ماهی هاینریش بل

روزی که هِدویگ آمد، یک روز دوشنبه بود و صبح همان دوشنبه دلم می‌خواست، پیش از آنکه خانم صاحبخانه نامهء پدرم را از زیر در تو بفرستد، لحاظ را، مثل بیشتر صبح‌هایی که توی خوابگاه کارآموزان زندگی می‌کردم، بکشم روی سرم. اما خانم صاحبخانه‌ام از توی راهرو بلند گفت: «براتون نامه اومده، از خونه‌س.» و وقتی نامه را از زیر در تو فرستاد، نامه‌ای به سفیدی برف که در سایهء   ادامه ...

انتشارات مروارید سیامک گلشیری (مترجم) کتاب غیرایرانی هاینریش بل

نور آتش شمال شهر آن‌قدر بود که او بتواند حروف سردر بنایی را که در اثر بمباران ویران شده بود، بخواند. پس از خواندن نام «سنت هاوس» با احتیاط از پله‌ها بالا رفت. از یکی از پنجره‌های سمت راستِ زیرزمین نوری می‌تابید. لحظه‌ای ایستاد و کوشید تا پشت شیشه‌های آلوده به خاک و دود چیزی ببیند، سپس سلانه‌سلانه در جهت خلاف سایه‌اش که بالاتر بر دیوار سالمی مدام بزرگ و   ادامه ...

سعید فرهودی (مترجم) کتاب غیرایرانی نشر نون هاینریش بل

امروز، آقای عزیز، به جوانی برخوردم که یقین دارم می‌شناسیدش. اسمش شِنکِر است. تا آنجا که می‌دانم سال‌ها همسایهء شما بوده و با برادرتان، که گفته‌اند توی جنگ مفقودالاثر شده، به یک مدرسه می‌رفته. البته، این همهء ماجرا نیست. امروز خبر پیدا کردم که پنج سال آزگار است، از وقتی مقامات آن دروغ کثیف را دربارهء مفقودالاثر شدن برادرتان گفته‌اند، دنبال این بوده‌اید که چه بر سر برادرتان آمده و   ادامه ...

انتشارات مروارید سیامک گلشیری (مترجم) کتاب غیرایرانی هاینریش بل

وقتی وارد شهر بن شدم، هوا تاریک شده بود. هنگام ورود خودم را مجبور کردم تن به اجرای تشریفاتی ندهم که طی پنج سال سفرهای متمادی انجام داده بودم: پایین و بالا رفتن از پله‌های سکوی ایستگاه راه‌آهن، به زمین گذاشتن ساک سفری، بیرون آوردن بلیت قطار از جیب پالتو، برداشتن ساک سفری، تحویل بلیت، خرید روزنامه عصر از کیوسک، خارج شدن از ایستگاه و صدا زدن یک تاکسی، پنج   ادامه ...

کتاب غیرایرانی محمد اسماعیل‌زاده (مترجم) نشر چشمه هاینریش بل

برای گزارش زیر چند منبع فرعی و سه منبع اصلی وجود دارد، که اینجا در ابتدا یک بار نام آنها برده می‌شود ولی بعدها دیگر اشاره‌ای بدانها نخواهد شد. منبعهای اصلی که «سرچشمه»های این گزارش‌اند از این قرارند: صورت مجلسهای پلیس، وکیل دعاوی دکتر هوبرت بلورنا، همچنین صورت مجلسهای دادستان پتر هاخ، که رفیق مدرسه و دانشگاه او نیز بوده است. که -البته به طور محرمانه- بعضی از اقدامهای ادارهء   ادامه ...

انتشارات خوارزمی شریف لنکرانی (مترجم) کتاب غیرایرانی هاینریش بل