وقتی میس امیلی گریرسن مرد، همه اهل شهر ما به تشییع جنازهاش رفتند. مردها از روی تاثر احترامآمیزی که گویی از فروریختن یک بنای یادبود قدیم در خود حس میکردند، و زنها بیشتر از روی کنجکاوی برای تماشای داخل خانهء او که جز یک نوکر پیر =که معجونی از آشپز و باغبان بود- دستکم از ده سال به این طرف کسی آنجا را ندیده بود. این خانه، خانهء چهارگوش بزرگی ادامه ...
روز بعدش هم کسی نمرد. این موضوع که مطلقا با قواعد حیات مغایر است، اوضاع و احوال جامعه را به هم ریخت و در افکار مردم اضطرابی عظیم ایجاد کرد که کا ملا موجه بود، چرا که ما فقط همین یک موضوع را مطرح میکنیم که در کل چهل مجلد تاریخ عمومی جهان هیچ اشارهای یا حتی نمونهای مشابه از این اتفاق موجود نیست که یک روز کامل بگذرد، با ادامه ...
از جایی، نقطهای بر این کرهی خاکی گلولهای از دهانهی لولهی یک سلاح شلیک میشود: نه! از جایی، نقطهای در این کرهی زمین گلولهای سربی، سنگین و مخرب از دهانهی فراخ لولهی بلند یک سلاح سنگین شلیک میشود. دقیقتر از این نمیشود گفت، مگر اینکه بدانیم درون آن حجم نسبتا مخروطی چه میزان مواد انفجاری طراحی و جاگذاری شده است. این را ما نمیدانیم، شاید مغزی که فرمان فشردن دکمهای ادامه ...
اوایل بهار ۱۷۵۰، در غرب آفریقا، در دهکده جفور که حدود چهار روز با ساحل زامبیا فاصله داشت، در خانواده عمر و بینتا کینته پسری بدنیا آمد که کاملا شبیه مادرش لطیف و زیبا و سیاه بود. قابلهء نیوبوتوی پیر و مادربزرگ یاسیا تا دیدند بچه پسر از از شادی خندیدند. طبق سنت نیاکانشان اگر فرزند اول خانوادهای پسر میشد آنرا نشانهء خیر و برکت خداوند برای آن خانواده و ادامه ...